نویسنده: محمدتقی فعّالی

 

سلام

یک) جایگاه

ارتباطات اجتماعی با اولین برخورد شکل می‌گیرد. فرهنگ‌های مختلف برای نخستین برخورد تدابیری اندیشیده‌اند. در فرهنگی، انسان در مواجهه با افراد، رفتاری خاص از خود بروز می‌دهد، مثلاً کاهش را برمی‌دارد یا دست بر سینه می‌گذارد یا کمی خم می‌شود یا کف دست‌هایش را نشان می‌دهد. آدمیان از این راه می‌خواهند احساس خود را به دیگران نشان دهند و محبّت و نوع‌دوستی خویش را نمایان کنند.
در اسلام، سیاست‌ها و تدابیری برای روابط اجتماعی، سنجیده و اعلام شده است. رعایت الگوهای اسلامی می‌تواند ارتباطات اجتماعی را استحکام بخشیده و صمیمیّت و مهربانی را میان انسان‌ها افزایش دهد. اسلام در کنار دستورهای فردی، دستورهای اجتماعی فراوانی نیز دارد و شیوه‌های سالمی را برای برقراری ارتباط پیشنهاد می‌دهد.
اسلام به مسلمانان پیشنهاد می‌دهد که در اولین برخورد سلام دهند. روابط اجتماعی در اسلام با سلام آغاز می‌شود. فرد با سلام کردن اعلام می‌کند که خواستار برقراری روابط دوستانه است و اگر طرف مقابل واکنش مناسبی از خود بروز دهد، این رابطه به مرحله‌ی جدیدی منتقل می‌شود و عمق بیشتری می‌یابد.
در حدیثی آمده است (1) که جمعی از یاران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نزد ایشان آمدند و چنین گفتند: «اَنْعِمْ صَباحاً؛ صبحت توأم با راحتی باد»، این تعبیر مربوط به عصر جاهلیت بود، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از این کار نهی فرمودند و به آنها دستور دادند که به هنگام روبرو شدن، تحیّت اهل بهشت را بر زبان جاری کنند و بگویند: «سَلامٌ عَلَیکُم؛ درود پروردگار بر تو باد». این تدبیر اسلامی امتیازهای مختلفی دارد، زیرا از یک‌سو ذکر خداست و از سوی دیگر در آن، سلامتی جسم، روح و دین دیده شده و از طرف سوم، بستر مناسبی برای آغاز رابطه‌ای صمیمی و سالم است. امام صادق (علیه‌السلام) چنین فرمودند:
سلام، تحیتی برای امت اسلامی است (2).
پیوندهای اجتماعی نیازمند آغاز و تحکیم است. استوارسازی رشته‌های پیوند، با رفتارهای کوچک اما مهم شکل می‌گیرد تا از این طریق مرزهای دوستی توسعه یابد و پایدار بماند. هرگاه دو فرد به هم می‌رسند و نگاه‌ها به هم می‌افتد، نخستین نشانه‌ی نوع‌دوستی و برادری میان آنها رد و بدل می‌شود. اگر کلامی میان آن دو برقرار شود، سخنی مناسب‌تر از سلام نیست. سلام، آرزوی سلامتی و تندرستی فرد دیگر است، ضمن اینکه به او اعلام می‌داریم که از گزند من در امان باش، زیرا من خیرخواه تو هستم. سلام، شعاری اسلامی است که مرحله‌ی اول آشنایی را شکل می‌دهد و به صمیمیّت‌ها و مهربانی‌ها عمق می‌بخشد.

دو) در قرآن

واژه‌ی سلام در میان آیات کاربرد به نسبت فراوانی دارد. قرآن کریم در کنار این واژه از تعبیر دیگری به عنوان تحیّت استفاده می‌کند. کلمه‌ی سلام در قرآن 46 بار و تحیّت شش بار استفاده شده است.
در ادامه، قبل از مرور آیات، نگاهی به معنای این دو واژه داریم.

الف) معناشناسی

در کتاب‌های لغت در ارتباط با لفظ سلام این‌گونه بیان شده که سلامت جدا بودن از آفت‌های ظاهری و باطنی است (3). سلامت حقیقی در بهشت حاصل می‌شود، زیرا در بهشت فناء و فقر نیست و در آنجا بقاء، صحّت و عافیت است. دارالسلام به محلی می‌گویند که انواع سلامت در آنجا حاصل باشد. اگر سلام از سوی خدا باشد بدین معناست که او سلامتی عطا می‌کند، چه در دنیا و چه در بهشت. از این جهت به دین اسلام، اسلام گفته‌اند؛ زیرا هر کس اسلام آورد به حریم سلامت وارد شده است.
اگر در انسان آفت‌های ظاهری و باطنی وجود نداشته باشد می‌توان او را موجودی سالم دانست. ملاک سلامت، رهایی از پلیدی‌ها و آفت‌های پیدا و پنهان است. دین اسلام برای انسان سلامت‌های جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی را به ارمغان می‌آورد. پس سلام، سرآغاز سلامت است.
واژه دیگری که در این رابطه به کار می‌رود، تحیّت است. منابع اصطلاح‌شناسی در این زمینه چنین می‌گوید: (4) تحیّت از ریشه حیات است و حیات در قرآن به گونه‌های مختلف به کار می‌رود. گاهی حیات مربوط به گیاهان است، (5) و گاهی حیات در ارتباط با حیوانات به کار رفته است، (6) زمانی حیات در ارتباط با انسان به کار رفته است، (7) در مواردی حیات به معنای برداشته شدن اندوه به کار رفته است، (8) حیات اخروی از دیگر کاربردهای این واژه است (9) و معنای دیگر حیات ناظر به خداوند می‌باشد. (10) ناگفته پیداست که حیات دو اعتبار دارد؛ دنیوی و اخروی و هر کدام در آیاتی به کار رفته‌اند. (11) هرگاه شخصی به دیگری تحیّت می‌گوید، در واقع برای او دعا کرده است و محتوای دعای وی این است: خدایا برای این شخص حیات دنیوی و اخروی قرار بده. بر این اساس معنای آیه ذیل چنین است: هرگاه به یکدیگر سلام کردید، این سلام تحیّت و حیاتی مبارک و پاک از سوی خداست:
فَإِذَا دَخَلْتُم بُیُوتاً فَسَلِّمُوا عَلَى‏ أَنفُسِكُمْ تَحِیَّةً مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُبَارَكَةً طَیِّبَةً؛ چون به خانه‌ای پا می‌نهید به یکدیگر سلام کنید که این سلام، تحیّتی است مبارک و پاک از سوی خدا (12).

ب) نگاه آیات

قرآن کریم حاوی ده‌ها آیه است که در آنها سلام و تحیّت به کار رفته است. مروری نسبت به این دسته از آیات حقایقی را بر ما مکشوف می‌نماید؛ خدا سلامتی می‌دهد (13)، اگر بنا باشد دایه یا فرد دیگری به فرزند شما شیر بدهد از سلامتی‌اش مطمئن باشید (14)، هنگام ورود به خانه سلام بکنید (15)، مؤمنین به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سلام کنند (16) پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به مؤمنین سلام کند (17)، سلام اعراف به بهشتیان (18)، تحیّت خوبان در بهشت سلام است (19)، خداوند به دارالسّلام دعوت می‌کند (20)، کشتی نوح (علیه‌السلام) با سلامتی و برکت فرونشست (21)، فرشتگان به ابراهیم (علیه‌السلام) و ابراهیم (علیه‌السلام) به آنها سلام داد (22)، به خاطر صبرتان و به هنگام ورود بهشت بر شما سلام باد (23)، فرشتگان به بهشتیان سلام می‌دهند (24)، فرشتگان به پاکان در بهشت سلام می‌دهند، (25) خداوند به عیسی بن مریم (علیهاالسلام) سلام داد، (26) ابراهیم (علیه‌السلام) به پدر کافرش سلام کرد (27)، سلام بر کسی که راه هدایت پیشه کند (28)، بهشتیان به اهل لغو سلام می‌دهند (29)، ربّ رحیم به اهل بهشت سلام می‌دهد (30)، سلام خدا بر نوح (علیه‌السلام) (31)، سلام خدا بر ابراهیم (علیه‌السلام) و موسی (علیه‌السلام) و هارون (علیه‌السلام) و آل یاسین چون که اهل احسانند (32) نگهبانان بهشت به اهل آن با سلام خوش‌آمد می‌گویند (33)، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از نامؤمنان گذشت و سلام داد (34)، اصحاب یمین به اصحاب یمین در قیامت سلام می‌دهند (35)، سلام یکی از نام‌های زیبای خداست (36)، شب قدر سلام است (37)، آتش به امر خدا سالم شد (38)، عبادالرحمان به هنگام مواجهه با جاهلان سلام می‌گویند (39)، کسی به بهشت وارد می‌شود که دارای قلب سلیم باشد (40) و هرگاه تحیّتی دریافت کردی زیباتر از آن را پاسخ گویید (41). از مضامین پیش گفته نکات جالبی به دست می‌آید:

اول) سلام‌دهندگان

سلام‌دهندگان عبارت‌اند از: خداوند، واردشونده به اهل خانه، مؤمنان، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، اعراف، فرشتگان، بهشتیان، نگهبان بهشت، اصحاب یمین، عبادالرحمان و هر کسی که تحیّت بگوید. مرور موارد فوق نشان می‌دهد که 1. سلام، جایگاه مهمی دارد؛ 2. سلام‌دهندگان به طور عمده پاکان و نیکان هستند.

دوم) دریافت‌کنندگان سلام

آیات مزبور نشان می‌دهند که دریافت‌کنندگان سلام به شرح زیر هستند: اهل خانه، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، مؤمنان، بهشتیان، ابراهیم (علیه‌السلام)، عیسی بن مریم (علیهاالسلام)، پدر ابراهیم (علیه‌السلام)، هدایت‌یافتگان، اهل لغو، نوح (علیه‌السلام)، موسی (علیه‌السلام)، هارون (علیه‌السلام)، آل یاسین، کافران، اصحاب یمین، آتش و جاهلان. دریافت‌کنندگان سلام دو دسته‌اند: شایستگان سلام نظیر انبیاء (علیهم‌السلام) و بهشتیان و ناپاکان مانند اهل لغو و جاهلان. سلام در مورد دوم دعا محسوب می‌شود و بدین معناست که انسان برای آنان از خداوند درخواست سلامتی روحی و فکری می‌کند.

سوم) زمان سلام

در آیات پیش گفته زمان‌هایی برای سلام دادن طرح شده است که عبارت‌اند از: هنگام ورود به خانه، نزول کشتی نوح (علیه‌السلام)، ورود به بهشت، برخورد با اهل لغو و دیدار خدا در بهشت. بر این اساس می‌توان گفت که در دنیا دو زمان برای سلام شاخص است: یکی هنگام ورود به خانه و دیگری هنگام روبرو شدن با اهل لغو. اما در باقی زمان‌ها نیز سلام دادن کار خوبی است.

چهارم) راه‌های سالم

در قرآن سلام به صورت ترکیبی به دوگونه استعمال شده است؛ دارالسّلام و سبل السّلام. دارالسّلام به معنای سرای امن و آسوده‌ای است که طبعاً جایی جز بهشت نمی‌باشد. سبل السّلام به راه‌هایی اطلاق می‌شود که دارای این ویژگی‌ها باشد (42)؛ مسیر کسب رضایت خدا، جاده هدایت و راه نور. پس اگر کسی درصدد کسب رضوان خدا باشد، خداوند او را هدایت کرده به راه‌های سالم (سبل السّلام) سوق می‌دهد.

پنجم) در بهشت

تعداد چشمگیری از آیات به این نکته اشاره دارند که بهشتیان اهل سلامت هستند، زیرا هنگام ورود، به آنها سلام می‌شود، اعراف به بهشتیان سلام می‌کنند، تحیّت آنها سلام است، به خاطر بردباریشان سلام داده می‌شوند، نگهبانان بهشت بر آنان سلام می‌کنند و هنگام دیدار خدا در بهشت بر اوج سلامتی‌اند.

ششم) سلام و تحیّت

در ادبیات قرآن، سلام، تحیّت قلمداد شده است که از سوی خداوند رقم می‌خورد. از سوی دیگر می‌دانیم که هر امری از جانب خدا باشد همراه با برکت و امنیت است.

هفتم) دلیل سلام

برخی از آیات، به دلایل سلام نیز اشاره دارند. نمونه‌هایی از آن را می‌توان به این شرح بیان کرد: گام نهادن در سُبُلَ السَّلامِ به دلیل تبعیت از رضوان الهی، سلام فرشتگان به بهشتیان به دلیل صبر آنان در دنیا و سلام خدا به اهل بهشت به خاطر کسب قلب سلیم. در غیر این صورت سلام دادن دعاست و به عنوان درخواستی از خدا مطرح می‌شود تا فرد به مسیر هدایت درآید.

هشتم) پاسخ سلام

آیات به ما می‌گویند که هر کسی سلامی دریافت کرد، پاسخ داد. مثلاً آن زمان که فرشتگان به ابراهیم (علیه‌السلام) سلام دادند، امر جواب داده در اینجا نکاتی شایان ذکر است؛ اولاً در یک مورد ابراهیم (علیه‌السلام) پاسخ سلام دادن فرشتگان را نداد. (43) اما به قرینه آیات مشابه (44) می‌توان گفت که ابراهیم در پاسخ سلام فرشتگان جواب داده است، اما در این آیه بیان نشده است، ثانیاً هرگاه انسان تحیّتی دریافت می‌کند باید بهتر از آن را پاسخ دهد. (45) هرگاه فردی کافر یا جاهل به انسانی مؤمن سلام دهد، وظیفه شخص مؤمن دو چیز است؛ می‌تواند بگوید: سلام علیک تا در این صورت برای او دعای خیر کرده باشد و نیز می‌تواند فقط بگوید: سلام (46).

نهم) سلام و اسلام

سلام با واژه‌هایی مترادف است که عبارت‌اند از: سلیم، اسلام، سِلْم، سالم، مسلمان و سلیم. شاید بتوان گفت که هر کس قلبش نسبت به خداوند، سلم و تسلیم باشد اسلام آورده است و در این صورت مسلمان و سالم محسوب می‌شود. کسی که حالت تسلیم دارد قلبی سلیم داشته و لایق سلام است.

دهم) نام زیبای خدا

آیه‌ای از آیات قرآن به صورت انحصاری به یکی از نام‌های زیبای خدا اشاره می‌کند. این نام، اسم السلام است:
هُوَ اللَّهُ الَّذِی لاَ إِلهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلاَمُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِكُونَ؛ اوست خدایی که جز او معبودی نیست، همان فرمانروای پاک سلامت [بخش و] مؤمن [به حقیقت حقه‌ی خود که] نگهبان عزیز جبار [و] متکبر [است] پاک است خدا از آنچه [با او] شریک می‌گردانند (47).
هرگاه فردی به شخص دیگر سلام می‌دهد در واقع، برای وی آرزو می‌کند که تحت پوشش اسم سلام خدا درآید، چنان که از خدا می‌خواهد به او سلامتی دنیا و آخرت و نیز سلامتی روح و جسم عطا کند.

سه) آداب

در متون دینی، آدابی برای سلام دادن وجود دارد. آداب از ادب است و در اینجا بدین معناست که سلام کردن باید همراه با ادب باشد. به عبارت دیگر ادای سلام ویژگی‌هایی دارد و این ویژگی‌ها، آدابی برای این وظیفه‌ی دینی است.

الف) عدم تبعیض

سیره‌ی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت (علیهم‌السلام) چنین بود که هنگام سلام دادن، به جایگاه فرد مقابل توجه نمی‌کردند. آن بزرگواران، به هر کس می‌رسیدند سلام می‌دادند، چه توانگر چه فقیر و چه بزرگ یا کوچک. روش پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) این بود:
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به هر کس که با ایشان روبرو می‌شد سلام می‌دادند، چه ثروتمند یا فقیر و چه بزرگ یا کوچک. (48)
امام رضا (علیه‌السلام) در تمام امور معروف و کارهای خیر از جمله سلام دادن، براساس روش جدشان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) عمل می‌کردند. از ایشان چنین نقل شده است:
کار نیک را با همگان روا بدار، چه اهل آن باشند و چه اهل آن نباشند. زیرا اگر اهل آن نباشند تو اهل آن هستی (49).
در نظام ارزشی اسلام تفاوتی میان غنی و فقیر نیست. ثروت و نیز شهرت ملاک برتری انسان‌ها نیست. شخصیت و ارزش انسان‌ها در پاکدامنی و هدایت نهفته است. یکی از مهم‌ترین نقش‌های انبیای الهی این بود که نظام ارزشی جوامع را تغییر دهند به عنوان نمونه می‌توان از ملاقات فرعون و حضرت موسی (علیه‌السلام) نام برد. فرعون با لباس‌های زیبا همراه با زیورآلات برای دیدن موسی (علیه‌السلام) آمد اما او را در لباس شبانی دید و شگفت‌زده شد. آن حضرت می‌خواست به فرعون بفهماند که فرهنگ و معیارهای او را قبول ندارد و آمده است تا ارزش‌ها را جابه‌جا کند و معیارهای درست را پیش روی بشریّت قرار دهد (50).
امام رضا (علیه‌السلام) با توجه به معیارهای الهی در سلام کردن نکته ظریفی را گوشزد می‌نماید. یکی از ابعاد سلام دادن این است که توانگر و محروم باید یکسان باشند و در صورتی که تبعیض گذاریم باید منتظر غضب خدا در قیامت بود:
هر کس مسلمان فقیری را ملاقات کند و برخلاف روشی که به انسان‌های ثروتمند سلام می‌کند، به او سلام کند؛ در روز قیامت، خداوند را در حالی ملاقات می‌کند که نسبت به او غضبناک و خشمگین است (51).
این نکته نیز گفتنی است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به زن‌ها سلام می‌کرد و آن‌ها جواب می‌دادند این روش توسط اولیاء اسلام نیز انجام می‌شد (52).

ب) به کودکان

روش اعراب در عصر جاهلیت این بود که به کودکان سلام نمی‌کردند؛ اما پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) این روش را تغییر دادند و شیوه‌ای جدید بنا نهادند. سبک برخورد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) این بود که پیوسته به کودکان سلام می‌کردند و می‌فرمودند:
من هرگز از سلام کردن به کودکان تا هنگام مرگ دست بر نمی‌دارم تا اینکه بعد از من سنّت شود (53).
در حدیثی از علی بن موسی الرضا (علیه‌السلام) آمده است که پنج چیز را نباید تا زمان مرگ ترک کرد، یکی از آنها سلام دادن به کودکان است (54).
سلام کردن به کودکان دو اثر مثبت دارد: 1. نشانه‌ی تواضع بزرگ‌ترهاست؛ 2. والدین و مربیان از این طریق به فرزندان و کودکان شخصیت می‌دهند و از این راه، اعتماد به نفس را در آنها تقویت می‌کنند.

ج) سبقت گرفتن

قرآن، فرهنگی را معرفی می‌کند و آن، سبقت گرفتن در کار نیک است. هرگاه کار خیری پیش آمد، برنده کسی است که پیشی گیردو قبل از دیگران انجام دهد:
فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرَاتِ؛ پس در کارهای نیک بر یکدیگر پیشی گیرید (55).
روش پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) این بود که در سلام کردن بر دیگران سبقت می‌گرفتند و به همین امر نیز سفارش می‌کردند. رسول گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
إنّ أَوْلَی النَّاسِ بِاللهِ وَ بِرَسُولِهِ مَنْ بَدَأْ بِالسَّلامِ؛ سزاوارترین مردم به خدا و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) کسی است که با سلام بر دیگران سبقت گیرد (56).

د) وجوب جواب سلام

در اسلام گرچه سلام کردن مستحب است اما جواب سلام واجب شمرده شده است. این امر بدین معناست که هرگاه فردی با شخص دیگر از سر دوستی وارد شد، موظف است دوستی و محبت وی را پاسخ دهد و از اینجا بذر محبت و رفاقت میان مسلمانان کاشته می‌شود. یکی از آداب رضوی این بود که در جوار دادن سلام کوتاهی نمی‌کردند (57). حتی اگر کسی به نمازگزار سلام کند، بر وی لازم است جواب دهد.

ه‍) شروع با سلام

بر مسلمان لازم است قبل از اینکه کار خود را به دیگری بگوید، به وی سلام کند. مسلمان موظف است کارها و رابطه‌ها را با سلام آغاز کند. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) با لحنی خطاب‌آلود فرمودند:
مَنْ بَدَأ بِالکَلامِ قَبْلَ السَّلامِ فَلا تُجِیبُوه؛ اگر کسی قبل از سلام سخن بگوید، جواب او را ندهید (58).

و) جواب بهتر

در کلام الهی، قانونی بیان شده و آن این است هر کس به شما نیکی کرد، به او نیکی کنید بلکه با نیکی بالاتر پاسخ دهید:
إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لأَنفُسِكُمْ؛ اگر نیکی کنید، به خود نیکی کرده‌اید (59).
این فرهنگ درباره‌ی سلام هم صدق می‌کند. اگر کسی به شما سلام کرد، مناسب است سلام او را با ادب بیشتر پاسخ دهید. در سیره‌ی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است که هرگاه مسلمانی به آن حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌گفت: سَلامٌ عَلَیکَ، آن بزرگوار در جواب این‌گونه می‌فرمودند: عَلیکَ السَّلامُ و رَحمَةُ الله (60). قرآن کریم در این رابطه دستوری جالب دارد:
وَإِذَا حُیِّیتُم بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلَى‏ كُلِّ شَیْ‏ءٍ حَسِیباً؛ و چون به شما درود گفته شد شما به [صورتی] بهتر از آن درود گویید یا همان را [در پاسخ] برگردانید که خدا همواره به هر چیزی حسابرس است (61).

ز) افشای سلام

یکی از ابعاد سلام دادن این است که سلام دهنده و پاسخ دهنده، آن را افشا کنند. بدین معنا که هر دو بلند سلام بگویند و جواب سلام دهند. هرگاه یکی به دیگری سلام کرد بلند سلام کند و نگوید مهم نیست چنان که کسی که جواب می‌دهد آهسته نگوید. روایتی از امام صادق (علیه‌السلام) به این مسئله اشاره کرده و فلسفه‌ی آن را بیان می‌کند:
هر زمان یکی از شما به دیگری سلام کند، بلند سلام کند و نگوید: جواب سلامم را ندادند؛ زیرا ای بسا آهسته سلام کرده و آنها نشنیده‌اند و کسی که پاسخ سلام را می‌دهد نیز بلند جواب دهد تا سلام دهنده نگوید: پاسخ سلامم را ندادند (62).
از این توصیه‌ی حکیمانه‌ی اسلام نکاتی به دست می‌آید: اولاً هر کس کاری انجام می‌دهد باید آن را کامل انجام دهد و حقّ آن را ادا کند. مسلمانان مانند خداوند کارها را متقن و دقیق انجام می‌دهند و هرگز آن را شکسته و نیمه‌کاره رها نمی‌کنند. در داستان دفن سعد بن معاذ مشاهده شد که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آنگاه که دیدند کار تکمیل قبر به درستی انجام نشد ضمن منظم کردن خاک‌ها فرمودند:
می‌دانم قبر ویران می‌شود؛ اما خداوند دوست دارد بنده‌اش وقتی کاری انجام می‌دهد محکم‌کاری کند (63).
ثانیاً بنای اسلام بر پیوند و صمیمیت بوده و هر عاملی که محبّت و صمیمیّت را از بین ببرد در اسلام نفی شده است. قرآن و اهل بیت (علیهم‌السلام) تأکید دارند که هر عاملی سبب سوءظن می‌شود رخ ندهد. ممکن است شخص، افشای سلام نکند و همین امر زمینه‌ای برای بروز سوءتفاهم شود، مثلاً یکی بگوید فلانی چون متکبر بود سلام نکرد یا دیگری بگوید فلانی جواب سلام مرا نداد. در این صورت، لازم است بلند سلام دهیم یا جواب دهیم تا زمینه‌ای برای سوءتفاهم پیش نیاید.

ح) سلام داده نمی‌شوند

در احادیث، افراد و گروه‌هایی ذکر شده‌اند که نباید به آنها سلام داد. اما بیش از همه بر اهلِ کتاب تأکید شده است. در روایتی از امام صادق (علیه‌السلام) آمده است:
به یهودی یا مسیحی یا مشرک سلام نکنید و اگر آنها به شما سلام دادند در جواب بگویید: علیک یعنی بر شما باد (64).
روش بزرگان و پیشوایان این‌گونه بوده است که سواره‌ها به پیاده‌ها، اسب‌سواران به استرسواران و توانگران به محرومان سلام کنند تا نشانه‌ای بر تواضع آنان باشد و نیز التیامی برای درد و رنج محرومان (65):
وَإِذَا حُیِّیتُم بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلَى‏ كُلِّ شَیْ‏ءٍ حَسِیباً؛ و چون به شما درود گفته شد شما به [صورتی] بهتر از آن درود گویید یا همان را [در پاسخ] برگردانید که خدا همواره به هر چیزی حسابرس است (66).

چهار) کارکردها

شاید سلام کردن پدیده‌ای ساده یا کوچک شمرده شود اما باید دانست که همین امر ساده می‌تواند نقشی مهم و شاخص در روابط اجتماعی داشته باشد و سرآغازی برای پیوندهای مفید به حساب آید. فرهنگ سلام دارای کارکردها و آثار مثبتی است:

الف) ایجاد اطمینان

واژه‌ی سلام که در آن معنای سلامتی و امنیت نهفته است به مخاطب این پیام را القا می‌کند که سلام دهنده قصد صحیح و نیت مناسبی برای شروع این پیوند دارد، زیرا کسی که سلام می‌دهد با عمل خود نشان می‌دهد که آرزویی جز سلامتی و عافیت برای مخاطب ندارد. در این صورت، دریافت کننده باید این پیام را دریافت و با عمل متقابل، نیت خیر خویش را به پیام دهنده ارسال کند. این عمل با پاسخی بلند و کامل محقّق و در این صورت زیر سایه‌ی آرزوهای نیک و اسم زیبای خدا پیوندی برقرار می‌شود.

ب) زمینه‌سازی دوستی و محبت

یکی از پیامدهای سلام را می‌توان در دوستی و رفاقت یافت. اسلام‌خواهان تحقق دوستی‌ها و صمیمیت و نیز ترک عداوت و کینه‌هاست. خداوند در آخرین کتابش، آخرین فرستاده‌اش را مأمور مهربانی کرد و به او پیام رحمت داد. (67) قرآن با صراحت می‌گوید که بنیاد خلقت فلسفه‌ای جز قصد رحمت و مهربانی ندارد:
وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلاَ یَزَالُونَ مُخْتَلِفِینَ * إِلَّا مَن رَحِمَ رَبُّكَ وَلِذلِكَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ؛ و اگر خدای تو می‌خواست همه (ملل و مذاهب) خلق را یک امت می‌گردانید و لیکن دائم با هم در اختلاف خواهند بود. مگر آن کس که خدای تو بر او رحم آورد و برای همین آفریدشان، و کلمه (قهر) خدای تو به حتم و لزوم پیوست که فرموده دوزخ را از کافران جن و انس پر خواهم ساخت (68).
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مأموریتی جز گسترش پیوندها و مهربانی‌ها نداشتند. بدون شک یکی از نمادهای دوستی، سلام است. دستورهای اسلامی در آداب سلام نشان می‌دهد که این عمل موجب شکل‌گیری رابطه‌های جدید و استحکام پیوندهای دیرین می‌شود. اگر اسلام می‌گوید بر ادای سلام تبعیض قائل نشوید، به کودکان سلام دهید، قبل از کارها سلام کنید، در سلام دادن پیشی گیرید، جواب سلام واجب است و ادای سلام باید با پاسخ بهتر باشد، همه نشان از یک حقیقت والا دارد و آن اینکه انسان‌ها با یکدیگر پیوند صمیمی داشته باشند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
به همدیگر سلام کنید تا رشته‌ی دوستی بین شما آشکار شود (69).

ج) نشانه‌ی تواضع

سلام دهنده، با این هنجار، خود را متواضع نشان می‌دهد. این حالت در ادای سلام نیز یافت می‌شود. پس سلام می‌تواند انسان‌ها را از تخت بلند کبر به زیر کشد و متواضع کند. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
اَلْبادِیءُ بِالسَّلامِ بَریٌّ مِنَ الکِبْرِ؛ آغاز کننده‌ی سلام، از کبر دور است (70).

د) زمینه‌ی همکاری

سلام، زمینه را برای همکاری، همیاری و هم‌گرایی فراهم می‌کند. با سلام، دل‌ها به هم نزدیک می‌شود، همدردی‌ها شکل می‌گیرد و به دنبال آن همکاری پدید می‌آید. سلام دهنده، این پیام را به مخاطب می‌دهد که حاضرم تو را درک کرده، با تو پیوندی صمیمی برقرار و همکاری کنم.

ه‍) توسعه‌ی ادب

انسان دین ادب است و بر این اساس به پیروان خود دستور می‌دهد هرگاه با یکدیگر روبرو شدید شرط ادب را رعایت و برای یکدیگر آرزوی سلامت و امنیت کنید. پس هرگاه با دیگری مواجه شدید (با صیغه‌ی جمع شما) به او سلام دهید. یعنی به وی بگویید: سلامٌ علیکم یعنی سلامتی و رحمت خداوند بر شما باد (71).
در نتیجه، سلام داد تنها رفتاری نیک نیست، بلکه فرهنگ است. می‌توان گفت «فرهنگ سلام» حاوی پیام امنیت، دوستی، مهرورزی، تواضع، همکاری و ادب است. لذا مسلمانان باید در توسعه‌ی این فرهنگ کوشا باشند و آن را جدّی بگیرند. مناسب نیست هرگاه مسلمانی با دیگری روبرو شد به او بگوید: خسته نباشید، وقت بخیر، صبح بخیر یا چه خبر؟ بهتر است قبل از شروع هر سخنی، آغازگر سلام باشد.

پی‌نوشت‌ها:

1. قمی، تفسیرالقمی، ج 2، ص 355؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 73، ص 6.
2. مجلسی، بحارالانوار، ج 73، ص 12.
3. راغب، المفردات، ص 239-241؛ طریحی، مجمع‌البحرین، ج 6، ص 84؛ قرشی، قاموس قرآن، ج 3، ص 296؛ فراهیدی، العین، ج 7، ص 265؛ ابن منظور، لسان العرب، ج 12، ص 289.
4. راغب، المفردات، ص 140-138؛ مصطفوی، التحقیق، ج 2، ص 340-335؛ طریحی، مجمع‌البحرین، ج 1، ص 114.
5. حدید/ 17.
6. فصلت/ 39.
7. انعام/ 122.
8. آل عمران/ 169.
9. انفال/ 24.
10. بقره/ 255.
11. بقره/ 86 و رعد/ 26.
12. نور/ 61.
13. انفال/ 43.
14. بقره/ 233.
15. نور/ 27 و 61.
16. احزاب/ 56.
17. انعام/ 54.
18. اعراف/ 46.
19. یونس/ 10؛ ابراهیم/ 23؛ احزاب/ 44.
20. یونس/ 25.
21. هود/ 48.
22. هود/ 69؛ ذاریات/ 25؛ حجر/ 52.
23. رعد/ 24.
24. حجر/ 46.
25. نحل/ 32.
26. مریم/ 15 و 33.
27. مریم/ 47.
28. طه/ 47.
29. قصص/ 55.
30. ص/ 58.
31. صافات/ 79.
32. صافات/ 109، 120 و 130.
33. زمر/ 73.
34. زخرف/ 89.
35. واقعه/ 91.
36. حشر/ 23.
37. قدر/ 5.
38. انبیاء/ 69.
39. فرقان/ 69.
40. شعراء/ 89.
41. نساء/ 86.
42. مائده/ 16.
43. حجر/ 52.
44. هود/ 69؛ ذاریات/ 25.
45. نساء/ 86.
46. فرقان/ 63.
47. حشر/ 23.
48. حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج 5، ص 54.
49. صدوق، عیون اخبارالرضا (علیه‌السلام)، ج 2، ص 68؛ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج 16، ص 295.
50. زخرف/ 53؛ حدید/ 20.
51. صدوق، الامالی، ص 442؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 69، ص 38؛ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج 12، ص 64.
52.کلینی، الکافی، ج 4، ص 464.
53. بحرانی، حلیة‌الابرار، ج 1، ص 214.
54. صدوق، عیون اخبار الرضا (علیه‌السلام)، ج 2، ص 81؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 16، ص 10215.
55. بقره/ 148.
56. کلینی، الکافی، ج 2، ص 644؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 73، ص 12.
57. کلینی، الکافی، ج 2، ص 288؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 49، ص 106.
58. کلینی، الکافی، ج 2، ص 644؛ صدوق، الخصال، ج 1، ص 19؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 73، ص 3.
59. اسراء/ 7.
60. نوری، مستدرک الوسائل، ج 8، ص 371.
61. نساء/ 86.
62. حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج 12، ص 65.
63. مجلسی، بحارالانوار، ج 22، ص 107.
64. حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج 12، ص 69.
65. کلینی، الکافی، ج 4، ص 462.
66. نساء/ 86.
67. فتح/ 29.
68. هود/ 118 و 119.
69. پاینده، نهج‌الفصاحه، ص 227.
70. همان.
71. حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج 12، ص 69.

منبع مقاله:
فعالی، محمدتقی؛ (1394)، سبک زندگی رضوی (1)، مشهد: انتشارات بنیاد بین‌المللی فرهنگی هنری امام رضا (ع)، چاپ اول.